خبراي خوش(حسنا می تونه صلوات امامرضا رو بخونه)
هفته گذشته از عصر جمه تا عصر سه شنبه( 15آبان تا 19) مامان جون مهمونمون شدن البته با خاله سكينه. قرار شد چند روزي رو پيش ما باشن و استراحت كنند. مامان جون خيلي اصرار داشت شما رو مهد نبرم و پيششون نگه دارم. اما من بخاطر اينكه بتونن استراحت كنند، شما رو بردم مهد. جالبه كه از همون هفته ديگه مراسم گريه زاري صبحگاهي جهت نرفتن به مهد رو نداريم. تقريبا" با اشتياق ميري. خدا رو شكر. راستي اين چند وقت به شدت شيرين زبون شده اي. هر كي تو رو مي بينه، اولين چيزي كه جلب توجه ش مي كنه خوش زبونيته. انشالله سالم باشي عزيزم. جمعه 22 آبان، بابا شيفتش بود و ما رفتيم خونه عمه جان. اونجا حسابي با داداشيها بازي كردي. اون روز صبح من متوجه شدم كه...
نویسنده :
مامان
13:08